×
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۳
از خاک درت ساختهام مفرش خویش
بر خیره به باد داده عیش خوش خویش
بنمای به من تو آن رخ مهوش خویش
هان تا نبرم آب تو از آتش خویش
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲
از خاک درت ساخته ام مفرش خویش
بر خیره به باد داده عمر خوش خویش
بنمای به من تو آن رخ مهوش خویش
هان تا نبرم آب تو از آتش خویش
عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۸
شمع آمد و گفت: از تنِ سرکشِ خویش
سر میبینم فکنده در مفرشِ خویش
هرچند که در مشمّعم پیچیده
هم غرقه شوم در آب از آتشِ خویش