×
عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۱۶
دل در پی راز عشق، دلمرده بماند
وان راز چنانکه هست در پرده بماند
هر ساز که ساختم درین واقعه من
در کار شکست و کار ناکرده بماند
۲ بیت

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰
دردا که شراب وصل ناخورده بماند
خون در تنم از درد دل افسرده بماند
پائی که بپشت پا زدی عالم را
از دست من شکسته آزرده بماند
۲ بیت
