×
کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳
ای نقش بدیع شکل جان پرور تو
آئینه روی اختران مرمر تو
بخت و دولت سعادت و یمن و شرف
دربان شده اند روز و شب بر در تو
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۵
هر چند نیارم آمدن در بر تو
از ضعف فتادهام به خاک در تو
شادم که به کام دل توانم گردید
در زیر لب آهسته به گرد سر تو
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۸
ای پشت پناه اهل ایمان در تو
تو قنبر قنبری و من قنبر تو
باشد از سایه ات هما فیض اندوز
تا سایهٔ مرتضی بود بر سر تو
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۴
یا رب! یکی از عباد زورآور تو
آمد بدر حجره، که چون شدزر تو؟!
من آمده ام بمسجد از بیم اکنون
او بر در من نشسته، من بر در تو
صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰
چونان که مرا رقیب کین پرور تو
ز اقسام فنون فکند دور از در تو
از دور سپهر امید دارم که چو من
او هم روزی جدا فتد از بر تو
۱
۲