یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۱۰
مفتی که به علم و عدل و عرفان سمراست
دین باره و شرع باز و پرهیزگر است
گر سیمش به سنگ آزمون بر سنجند
...به تر از هزار ...به تر است
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » تضمینها » شمارهٔ ۳
این چار رباعی از شه تاجور است
کارایش دیوان قضا و قدر است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۳ - ضیای کاشانی
هستی که شود نیست ز هستی به دراست
هر زر که شود مس به حقیقت نه زر است
مس را به عمل توان زر خالص کرد
اینجا نظری کن که محل نظر است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۱ - ناظر کازرونی علیه الرحمة
صورت گر پردهای که اندر نظر است
در گردش خامهاش صور معتبر است
منگر تو به صورت و به معنی بنگر
هر صورتِ آن معنیای جلوهگر است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۳ - ضیای کاشانی
هستی که شود نیست ز هستی به دراست
هر زر که شود مس به حقیقت نه زر است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۱ - ناظر کازرونی علیه الرحمة
صورت گر پردهای که اندر نظر است
در گردش خامهاش صور معتبر است
نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱
قلیان نه اگر آتش عشقش بسر است
دائم ز چه با دود دل و چشم تر است
رسم است که شکرّ از نی آید بیرون
قلیان بلب لعل تو نی در شکر است
افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱
هرچند که در جهان هنر بی ثمر است
این صنعت عکس تو به از هر هنر است
بر پاره کاغذی، دمی، افسونی
و آن را صنمی کنی که رشک قمر است
ملکالشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۹ - به مناسبت شهادت سید حسن مدرس
تا بُخل و حسادت به جهان راهبر است
آزاده ذلیل و راستگو در خطر است
خون تو مدرسا هدر گشت بلی
خونی که شبی گذشت بر وی هدر است
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲
روزی که شرار بغض و کین شعله ور است
وز آتش فتنه خشک و تر در خطر است
افسوس من این است که در آن هنگام
بیچاره تر آن بود که بیچاره تر است