گنجور

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹

 

آن سست وفا که یار دل‌سخت من است

شمع دگران و آتشِ رخت من است

ای با همه کس به صلح و با ما به خلاف

جرم از تو نباشد گنه از بخت من است

سعدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷

 

هر چند که پشت خم تخت من است

در روی زمین برهنگی رخت من است

با اینهمه جور چرخ و بی مهری ماه

خورشید فلک ستاره بخت من است

فرخی یزدی
 
 
sunny dark_mode