×
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵
ای گشته فراق تو غمافزای دلم
امید وصال تو تماشای دلم
آگاه نهای بتا که بندی محکم
دست ستمت نهاده بر پای دلم

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۹
ای برده سر زلف تو از جای دلم
و افکنده سر زلف تو بر پای دلم
درمان دلم لعل لبت گر نکند
پس وای دلم وای دلم وای دلم

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۳۱
تا عشق تو خیمه زد بصحرای دلم
بگرفت سپاه غم سراپای دلم
از لشکر غم چو ملک دل گشت خراب
جان نعره زند که وا دلم وای دلم

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۹
عشق تو کلیم طور سینای دلم
داغت حشم سینهٔ صحرای دلم
دردت که طبیب جان بی درد مباد
درمان غمم، مقصد اقصای دلم

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲
جائی که فرو رفت به گل پای دلم
آنجاست مکان تو و ماوای دلم
اگه بودم کجاست جان تو اگر
میدانستم کجا بود جای دلم
