×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۷
مسکین دل من دور ز جان افتاده
سرگشته ز عشق در جهان افتاده
از غصّه روزگار و از درد فراق
بیچاره به کام دشمنان افتاده
۲ بیت
سیدای نسفی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰
کارم به یکی بلای جان افتاده
سودا به سرم جهان جهان افتاده
فرزند عزیز من که دل نامش بود
عمریست به دست الامان افتاده
۲ بیت