گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۲

 

ای شمع چو ابر گریه و زاری کن

وی آه جگر سوز سپه‌داری کن

چون بهرهٔ وصل او نداری ای دل

دندان بجگر نه و جگر خواری کن

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۳

 

ای ناله گرت دمیست اظهاری کن

و آن غافل مست را خبرداری کن

ای دست محبت ولایت بدر آی

وی باطن شرع دوستی کاری کن

ابوسعید ابوالخیر
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

بی یار شدم یک نفسم یاری کن

غمخوار شدم مرا تو غمخواری کن

کردم گنهی ز روی غفلت ظاهر

ستار تویی بیا و ستاری کن

سعیدا
 

وحدت کرمانشاهی » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

از آنچه پسند نیست خودداری کن

با صدق و خلوص خلق را یاری کن

خواهی که نبینی ز کسان جز نیکی

با نیک و بد خلق نکوکاری کن

وحدت کرمانشاهی
 

وحدت کرمانشاهی » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

از علم و کمال بهره‌برداری کن

با صدق و خلوص خلق را یاری کن

تا بتوانی دلی مرنجان هرگز

زنهار حذر ز مردم‌آزاری کن

وحدت کرمانشاهی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۶

 

ای ملت آرین وفاداری کن

در خدمت نوع خود فداکاری کن

اکنون که به بحر ناز و نعمت غرقی

قحطی زدگان روس را یاری کن

فرخی یزدی