گنجور

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۶

 

بنیاد جهان چو یافت تأسیس

شد بوالبشر آشکار و ابلیس

باشد مثل اینکه گشت در رمل

شد خانه هشت جای انکیس

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷

 

ای آنکه با مرتست ایجاد

یادش کنی ار کست کند یاد

غیر از تو بهر دم از مکاره

ما را نرسد کسی بفریاد

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۸

 

ای آنکه توئی بذات موجود

باقی هم فانیند و نابود

ار جود تو گشت عالمی خلق

ما راست امید بر همان جود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹

 

ای بار خدای لایزالی

ذات تو عری ز خلق و عالی

پیوسته کنم گنه که بر من

عفو تو رسد علی‌التوالی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۰

 

ای بار خدای فرد واحد

هستی تو بحال بنده شاهد

با خلق تو نیستم مخاصم

جز نفس که باویم مجاهد

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۱

 

ای بار خدای مستعانم

ای خالق جسم و رب جانم

هر لحظه کنم گنه که هر دم

غفاری تو دهد امانم

صفی علیشاه