گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

برخاطرم غباری ننشیند از جفایش

آئینه ی محبت، زنگار برنتابد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

ممکن نگشت ما را توبه ز خوبرویان

گیتی به محنت و غم چند آموزد ما را

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

رفت آن که چشم راحت خوش می غنود ما را

عشق آمد و برآورد از سینه دود ما را

امروز کو که بیند سرمست و بت پرستیم

آن کو به نیک نامی دی می ستود ما را

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

شاید که می بخندد بر روزگار خسرو

آن کس که دیده باشد رخساره ای چنان را

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode