گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵۲

 

یک شب نمی رود که دل از جا نمی رود

آهم به سیر عالم بالا نمی رود

جایی نمی روی که دل بدگمان من

تا بازگشتن تو به صد جا نمی رود

آب حیات آتش افسرده، دامن است

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷۵

 

تا زنده است عاشق از اینجا نمی‌رود

گر سر رود ز کوی تواش پا نمی‌رود

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode