گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - مدح علاء الدوله مسعودشاه

 

ای روزگار تو نسب روزگار ملک

پرورد روزگار تو را در کنار ملک

از روزگار آدم تا روزگار تو

از بهر روزگار بود انتظار ملک

مسعود نام شاهی و چون نام تو ز تو

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۷۴

 

آمد به ‌فرخی و سعادت به دار ملک

صدری که هست بر قلم او مدار ملک

اسلام را نظام و پسندیده صاحبی

کز فر او چو دار سلام است دار ملک

فرزند فخر ملک محمد وزیر شاه

[...]

امیر معزی
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۳ - در مدح جلال‌الدین محمد

 

ای گشته نوک کلک تو صورت‌نگار ملک

او بی‌قرار و داده مسیرش قرار ملک

یارب چگونه در سر کلکی توان نهاد

چندین هزار تعبیه از کار و بار ملک

تا کلک در یمین تو جاری زبان نشد

[...]

انوری
 
 
sunny dark_mode