گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

گرچه رخش همیشه حکایت ز مه کند

مه چون جمال صورت او دید خه کند

تا برمه دو هفته ز دیبه کله نهاد

مه با فلک همی گله آن کله کند

گر عارضش به نور کند روز را سپید

[...]

ادیب صابر
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۹

 

هر کس که طاق ابروی او سجده گه کند

رویش ز قبله گردد اگر روبه مه کند

آن بت کسی که منکر من از نگاه اوست

دین و دلش ز دست برد تا نگه کند

گر شد گناه سجده همچون تو آدمی

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode