گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

گیسوی گلرخانش نگارد به مشک بید

گوش سمنبرانش فروزد به گوشوار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

سوسن به کبر عرضه کند روی با جمال

نرگس به ناز باز کند چشم پر خمار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

گه چون خزان تو زر و درم ریز بی قیاس

گه چون بهار در و گهرپاش بی شمار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

در جوی های بخت همه آب کام ران

در باغ های ملک همه تخم عدل کار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

دولت فروز و نصرت یاب و طرب فزا

گیتی گشای و ملک ستان و زمانه دار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

تو شادمان نشسته و اقبال پیش تو

روز و شب ایستاده میان بسته بنده وار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

قدر تو را نشانده به صد ناز بر کتف

جاه تو را گرفته به صد مهر در کنار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

ضدند و ممکنست که با طبع یکدگر

از عدل شاه ساخته گردند هر چهار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

خسرو علاء دولت مسعود تاجور

خورشید پادشاهان سلطان روزگار

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود

 

آن شاه دادگستر کاندر مظالمش

از هیبتش نیابد بیداد زینهار

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode