گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶

 

آن آفتاب حسن سحر میل باده کرد

صبح سعادتم در دولت گشاده کرد

گفتم سگ توام نظر از من بخشم تافت

خشمی که صدهزار محبت زیاده کرد

گفت آدمی نیی سگ من چون شوی بین

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode