گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱۰

 

تلخاب حسرت است هر آبی که من خورم

خونابه دل است شرابی که من خورم

از خوردن جگر جگر من کباب شد

نبود سزای خورد کبابی که من خورم

هرگز نخوردم آب خوش خویش در جگر

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode