گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲۷

 

نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی شوی

مهر فزون نمی شود تا تو به کین نمی شوی

صد ستم و جفای تو یاد نمی کنم به دل

هیچ فرامشم به دل، ای بت چین، نمی شوی

می نگری در آینه، من ز قرار می شوم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode