گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۴

 

گر تو کلاه کج نهی، هوش ز ما شود مگر

ور شکنی به بر قبا، کر ته قبا شود مگر

خفته به است نرگست، ور بگشائیش دمی

شهر تمام کو به کو، پر ز بلا شود مگر

مست و خراب شو روان پای به هر طرف فگن

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode