گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

وای! که جانم نشد از غم هجران خلاص

کاش اجل در رسد تا شوم از جان خلاص!

جمله اسیر تواند، وه! چه عجب کافری!

کز غم عشق تو نیست هیچ مسلمان خلاص

بسته زلف توایم، رستن ما مشکلست

[...]

هلالی جغتایی
 
 
sunny dark_mode