کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۶
رودکی ، استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی تویی کسایی ؟ پَرگست !
خاک کف پای رودکی ، نسزی تو
هم بشوی کو بشد چه خایی برغست ؟
کوفته را کوفتند و سوخته را سوخت
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در ثنای سلطان مسعود
ملک جوان است و شهریار جوان است
کار مهیا و امر و نهی روان است
شغل زمانه مفوضست به شاهی
کز همه شاهان چو آفتاب عیان است
خسرو عالم علاء دولت مسعود
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
مثل تو را دوست داشتن نه صواب است
این مثَل تشنه و فریب سراب است
وصل تو در یافتن خیال نبندم
ور متصور شود معاینه خواب است
در تو نخواهد رسید هدهد جهدم
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست
درد که درمان پذیر نیست شگفت است
هر کسَم از علّتی بگفت علاجی
نیش به ظاهر زدند و ریش نهفته ست
بر که کنم اعتماد و با که بگویم
[...]
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » ای کلاه نمدی ها!
نیست در این «دسته بند»، مرد زبردست
مرد زبردستتر، ز دسته او هست
از پی اخراج او، چل و سه وکیل ار
چند دگر رأی داد و پا شد و بنشست:
سخت خورد او شکست و دسته او نیز
[...]