گنجور

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

سخت به هم درخورند، دیده ی بد دور باد

عجز فراوان من، ناز فراوان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

لاله ستان وفاست سینهٔ پر داغ من

نور دل و دیده است، گوی گریبان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

عشوه بود چیره دست، غمزه بود صاف شست

بی خبر از دل گذشت، ناوک مژگان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

مرهم راحت ندید، داغ دل باد دست

هیچ خبر نیستش، از پَرِ ِ پیکان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

تا غم دوری شناخت تاب و توان، زهره خست

گردهٔ شیران گداخت، از تب هجران او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

کرد به آشفتگی در شب هستی سمر

خاطر جمع مرا، زلف پریشان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

معجزه ی حسن اوست، آشتی کفر و دین

هندوی خالش ببین، لعل مسلمان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

طره نه تنها مرا دام بلای دل است

هست چو من عالمی، بی سر و سامان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

شهرهٔ شهر است کو، خاطر سوداییم

داده به رسواییم، غمزه ی پنهان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

فصل بهار خط است، خاطر دیوانه خوش

مایه آشفتگی ست، سنبل افشان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

بوسه به خرمن برم، زان لب شیرین سخن

مرغ شکرخواره ام، در شکرستان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

ای بت پیمان گسل، با غم دل چون کنم؟

بخیه نگیرد به خود، چاک گریبان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

با تو ندارد اثر شیون و غم، ورنه دل

سینه خراشیدنی بود در افغان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

انجمن خویش کرد، عشق تو تا سینه را

شد دل آتش جگر، مجمره گردان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

از رخ زاهد نیم در دو جهان شرمسار

هر دو حجاب رهند، کفر من، ایمان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

قبلهٔ اسلامیان دیر مغان من است

دل به نیاز تمام، گبرِ صنم خوان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

کشور آسودگی، وادی آزادگی ست

پنجهٔ دستان برد، دست ضعیفان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

امّت مشرب بود با همه مذهب یکی

از همه مذهب جداست، پاکی دامان او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

دهر به کام ار شود، قابل اقبال نیست

به که ننازد کسی، هرزه به دوران او

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

گر نفرازد قَدَر، فرق جهان سروران

هم ز قضا بشکند، قدر قَدَر خوان او

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode