گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۷

 

دلم بگرفت از تنها نشستن

دمادم رخ به خون دیده شستن

روا داری تو مرغ جان ما را

به زاری بال و پر درهم شکستن

طریق عهد با یاران یکدل

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode