مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۴
حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیمبسی علتیان را ز غم بازخریدیم
سبلهای کهن را غم بیسر و بن راز رگ هاش و پیهاش به چنگاله کشیدیم
طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیمبسی مرده گرفتیم در او روح دمیدیم
بپرسید از آنها که دیدند نشانهاکه تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم
رسیدند طبیبان ز ره دور غریبانغریبانه نمودند دواها که […]
