گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

چنین بادا ازین پس هر دو را روز

که باشد بخت ما بر کام پیروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان

 

چرا یک شب نکردی صبر تا روز

که تا هشیار گردد شاه پیروز

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۵

 

فزون شد عشق جانان روز تا روز

کجا زین پس شب ما و کجا روز

ز بیهوشی ندانم روز و شب را

شبم گویی یکی گشته ست با روز

دل است این، هیچ پیدا نیست، با خون

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode