گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۱

 

دلی کز زلف او شیرازه جمعیتی دارد

شبش خوش باد کز دوران کمند وحدتی دارد

یکی صد شد زخط سبز حسن آن لب میگون

در ایام بهاران می عجب کیفیتی دارد

شراب و شاهد و ساقی و مطرب هر که را باشد

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰

 

حریفان هر که را دیدیم در دل کلفتی دارد

بنازم شیشهٔ می را که صافی طینتی دارد

عبث بر دوش آزادی کشیدم رخت هستی را

ندانستم که بار زندگانی منتی دارد

خیال نرگسش پیمانه پیما بود در خوابم

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode