گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۸

 

بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گریم

چو شمع از محنت شبهای تار خویشتن گریم

ندارم مهربانی تا کند بر حال من گریه

همان بهتر که خود بر حال زار خویشتن گریم

مرا هم در غریبی شوخ چشمی آفت جان شد

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode