گنجور

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱

 

چه جرم‌ست این که هر ساعت ز روی نیلگون دریا

زمین را سایبان بندد به پیش گنبد خضرا؟

چو در بالا بود باشد به چشمش آب در پستی

چو در پستی بود باشد به کامش دود بر بالا

گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون

[...]

۵۰ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۸

 

عروس ماه نوروزی چه کرد آن دانۀ گوهر؟

که نورش ماه تابان بود و سعدش زهرۀ ازهر

هزاران صورت رنگین نگاریده برو مانی

هزاران پیکر طبعی بر آورده از و آزر

بر آن هر صورتی رخشان ، زمشک لعلگون صدره

[...]

۶۱ بیت
ازرقی هروی