گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۲ - در رثای شروانشاه اخستان

 

جمیع الناس غمگینٌ که شروان شاههم مرده است

وفات شاههم اکنون طرب من قلبهم برده است

بهذا الصرصر العاصف کزو شروان مشوّش شد

درخت القلبشان خشک و گل الارواح پژمرده است

زن و مرد بلد جمله لِاَجل تلخی موتش

[...]

اوحدالدین کرمانی