×
کسایی » دیوان اشعار » می و ماه و مریخ
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
کسایی » دیوان اشعار » بخشندگی ممدوح
کفت گویی که کان گوهرستی
کزو دایم کنی گوهر فشانی
چو جانت از جود و رادی کرد یزدان
تو بیجان زنده بودن کی توانی ؟
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۸
بر آمد ابر پیریت از بن گوش
مکن پرواز گرد رود و بِگماز
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۹
خراس و آخر و خُنبه ببردند
نبود از چنگشان بس چیز پنهان