×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵۶
بسی نماند که جانی برون رود ز غریبی
هنوز می نرساند مرا ز زلف تو طیبی
مباد خواب خوش آن شوخ را که غمزه شوخش
فگند خار مغیلان به خوابگاه غریبی
ز درد عشق بمردم خبر دهید، رفیقان
[...]
۷ بیت