گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۵

 

ستمکشی‌ که به جز گریه‌اش نشا‌ید و خندد

قیامت است که چون زخم لب گشاید و خندد

هوس‌پرستی این اعتبار پوچ چه لازم

که همچو صفر به درد سرت فزاید و خندد

چو شمع منصب وارستگی مسلم آنکس

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode