گنجور

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۲

 

چو سنبل تو سر از برگ یاسمین بر زد

غمت به ریختن خونم آستین بر زد

رخ تو از عرق و نازکی بدان ماند

که ابر قطره باران به یاسمین بر زد

چو پیش روی تو زلفت نقاب پره کشد

[...]

ظهیر فاریابی
 
 
sunny dark_mode