گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

به زیر خاک فصیحی به چشم گریان رفت

مزار اوست هر آنجا که چشمه‌ساری هست

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۹

 

منم که ناز تو آرایش دکان منست

منم که غمزه‌ات آتش‌زن روان منست

هزار بار به تیغ تغافلم کشتی

هنوز ناز تو سرگرم امتحان منست

حدیث شوق من ... سرایت ای قاصد

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۲

 

هزار بار قسم خورده‌ام که نام تو را

به لب نیاورم اما قسم به نام تو بود

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۷

 

شهید عشق تو را راه کعبه مقصود

کسی نشان ندهد جز سر بریده او

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۱

 

ز خود کنار همه عمر می‌توان کردن

به این امید که شاید تو در میان آیی

فصیحی هروی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode