گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰۱

 

ز راه صلح مهیای جنگ می آید

ز مومیایی او کار سنک می آید

امید رحم بود کفر ازان خدا ناترس

که گر به کعبه رود از فرنگ می آید

ز شیشه بال پریزاد اگر شکسته شود

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode