گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۰

 

شب وصال میسّر نمی شود چه کنم

سعادتیست چو باور نمی شود چه کنم

بجز خیال که او نور دیده ی بصرست

به پیش دیده مصوّر نمی شود چه کنم

ببین که توسن ایام تند سفله نواز

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode