×
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
چو کرم پیله زمن اطلسی طمع دارند
اگر دهند بعمریم نیم برگی تود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
برنک و بوی چو نرماد گان ننازم ازان
که من نهنک دمانم پلنک خشم آلود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بآفتاب و عطارد چه التفات کنم
گهی که تیغ و قلم کار بایدم فرمود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
حسود کو شد تا فضل من بپوشد لیک
کجا تواند خورشید را بگل اندود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بد انخدای که بر خوان پادشاهی او
بنیم پشه رسد کاسه سر نمرود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
که نزد همت من بس تفاوتی نکند
از آنچه بمن داد یازمن بر بود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
نه خاک نیستیم ز آتش غرور بکاست
نه آب هستی در باد نخوتم افزود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
مرا تواضع طبعی عزیز آمد لیک
مذلتست تواضع بنزد سفله نمود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
نه از تواضع باشد زبون دون بودن
نه حلم باشد خوردن قفاز دست جهود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بچشم عقل نظر کن ایا پسندیده
زمانه قلعه نایست و مادر آن مسعود
۱
۲