گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۶

 

بهار رفت و نکردیم عزم جای خوشی

برهنه سر بنشستیم در هوای خوشی

بهار رفت و به هنگامهٔ نواسنجان

ولی از هوش نرفتیم از نوای خوشی

بهار رفت و به مستان گریه دوست دمی

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode