گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۸

 

رضای من طلب امشب، طریق ناز مگیر

مبند چشم عنایت نظر فراز مگیر

ز دل گزیده شدم، زلف را بدو مگذار

منم غریب، تو سگ را رسن دراز مگیر

اگر بگیرم زلفت، به سوی خویش مکش

[...]

امیرخسرو دهلوی