گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴۰

 

قدم ز خویش برون نه فلک سواری کن

بکش به جیب سر خود کلاهداری کن

به هر چه می کشدت دل درین سرای سپنج

به تیغ قطع تعلق نگاهداری کن

نهاده اند ترا لوح خاک ازان به کنار

[...]

صائب تبریزی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام

 

تو هم برو ببر شیر و اشکباری کن

سرشک از مژه بی‌اختیار جاری کن

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام

 

ز دیده (صامت) محزون سرشک جاری کن

بماتم شه مظلوم اشکباری کن

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode