گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰۰

 

نبرده خط ز عذار تو آب و تاب هنوز

بر آتش تو جگرها شود کباب هنوز

شد آفتاب تو در ابر خط نهان هر چند

ز عارض تو شود دیده ها پر آب هنوز

ز خط شد آن لب میگون اگرچه پا به رکاب

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode