گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱

 

من انچه وصف لباسست با تو میگویم

تو خواه از سخنم خرقه گیر و خواه عصا

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱۴

 

خوش آمد این جهت از ریشه میان بندم

که خویش را بپس و پیش شاهدان آویخت

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۲۵

 

زگازری که ز سعدی همی رسد گازر

مسافر برو بحرست عزتش دارید

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۳۹

 

بگرد اطعمه بنویس نظم البسه ام

که باد ظاهر و باطن زایزدت معمور

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۰

 

بزوده گفت ندانی که پر مرو باریک

که با همیم من و تو سرو بن کرباس

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۱

 

کتاب البسه را گفت دوستی که به چند

هزار بار بگفتیم با گزی کرباس

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۳

 

امید جبه از و دارم و بسر دستار

زهی تصور باطل زهی خیال محال

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۴

 

وجود پنبه بمخفی چو باد در قفسست

ولی بکاسرو خفری چو آب در غربال

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۳

 

اگر چه هر دو سفیدند کاسرو سالو

ازین کنند بدستار ازان بپا تاوه

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۳

 

زصندلی تو اگر پابه رابجنبانی

دو صد عمامه سالو بسر بگردانی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۵

 

منم که از جهت رنک و بوی البسه ام

چمن برنگرزی شد صبا بعطاری

نظام قاری
 
 
sunny dark_mode