×
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱
من انچه وصف لباسست با تو میگویم
تو خواه از سخنم خرقه گیر و خواه عصا
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱۴
خوش آمد این جهت از ریشه میان بندم
که خویش را بپس و پیش شاهدان آویخت
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۲۵
زگازری که ز سعدی همی رسد گازر
مسافر برو بحرست عزتش دارید
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۳۹
بگرد اطعمه بنویس نظم البسه ام
که باد ظاهر و باطن زایزدت معمور
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۰
بزوده گفت ندانی که پر مرو باریک
که با همیم من و تو سرو بن کرباس
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۱
کتاب البسه را گفت دوستی که به چند
هزار بار بگفتیم با گزی کرباس
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۳
امید جبه از و دارم و بسر دستار
زهی تصور باطل زهی خیال محال
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۴
وجود پنبه بمخفی چو باد در قفسست
ولی بکاسرو خفری چو آب در غربال
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۳
اگر چه هر دو سفیدند کاسرو سالو
ازین کنند بدستار ازان بپا تاوه
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۳
زصندلی تو اگر پابه رابجنبانی
دو صد عمامه سالو بسر بگردانی
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۵
منم که از جهت رنک و بوی البسه ام
چمن برنگرزی شد صبا بعطاری