×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۱
منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاده
نشسته اشک فشان چشم بر ستاره نهاده
ز هر چه غیر تو در کنج عزلتیم نشسته
به هر چه حکم تو بر پای خدمتیم ستاده
سگ توام به کمند جفا نوازش من کن
[...]
۷ بیت