گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۸

 

هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن

چندین جفاکاری مکن با دردمند خویشتن

چون کشته افتم بر رهت بر من مران اسب جفا

حیف است کآلایی به خون نعل سمند خویشتن

گر نیست آن بختم که جان سازم سپند خوبیت

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode