گنجور

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

تو را بر سر از فقر افسر نباشد

گرت خاک میخانه بر سر نباشد

ز ظلمات عشق آب حیوان نیابی

گرت خضر فرخنده رهبر نباشد

به بحری فرو برده ام سر کز آنجا

[...]

غبار همدانی
 

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

هلالم ز ابرو بتا تا نمودی

دل از دست دیوانۀ خود ربودی

کشد گر به بتخانه نقشت، مصّور

به یکدفعه بت ها کنندت سجودی

ندانم چرا شش جهت شد معطر

[...]

غبار همدانی