گنجور

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۲

 

گرفت آب کاشه ز سرمای سخت

چو زرین ورق گشت برگ درخت

عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۴

 

به عمان قَدْرت فلک چون حباب

ز دریای جاهت جهان بیله ایست

عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۵

 

به بزم وصال تو هر جرعه‌ای

که دولت به نایم فرو می‌کند

چو خواهم که گیرم به کف، تخت بد

دگرباره اندر سبو می‌کند

عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۸

 

ندانم چه بردی برین بازی نرد؟

که برد ترا هر دو گیتیست بورک

عمعق بخاری