گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹

 

ز شوخی خطش غوطه زد در نگاه

که شد دیده را نور بینش سیاه

ز عکس هلال سر انگشت او

بر اوج فلک شد نمایان دو ماه

به رد کلام عدو از قضا

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode