گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸

 

رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق

کاولین شرط درین راه رفیق است رفیق

طالب صحبت رندان شو و توفیق ادب

از خدا خواه که الله ولی التوفیق

چون به نظاره ساحل گذری خنده زنان

[...]

جامی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق

بطلب جام شفق گون که رفیقست شفیق

شده ام کم شده رادی سرگردانی

هست امید که راهی بنماید توفیق

ای که در ساحل راحت ز سبک بارانی

[...]

فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶

 

در ره عشق بتانست رفیقم توفیق

غیر توفیق درین راه مرا نیست رفیق

اهل تقلید ندارند ثباتی در ذات

صدق این واقعه از سایه خود کن تحقیق

قطره اشک مرا خوار مبین ای زاهد

[...]

فضولی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷

 

بر عنادش همه بستند کمر ز اهل طریق

او نفرمود بر اینگونه خصومت تصدیق

گفت من شاه دوکونم نشوم عبد فریق

دریم رحمت من خلق دو کونند غریق

گردوایی کند اظهار غرض بهر علیق

[...]

صفی علیشاه
 
 
sunny dark_mode