صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۶
نه ز می خوردن ما شور و شری برخیزد
نه ز همصحبتی ما ضرری برخیزد
مهر زن بر لب افسوس که سامان جهان
آنقدر نیست که آه از جگری برخیزد
نام بلبل ز هواداری عشق است بلند
ور نه پیداست چه از مشت پری برخیزد
بزم ارباب خرد خوابگه بیخبری است
مگر از مجلس مستان خبری برخیزد
دل سرگشته ما راه به منزل […]
