گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸

 

باز هر شب دل به تنگ از ناله ‌زار خودست

سینه‌ام درمانده آه شرربار خودست

دوستان بر بستر مرگم خراب افکند باز

نرگس مستی که خود پیوسته بیمار خودست

فصیحی هروی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۷

 

مستی حسن، هم از ساغر سرشار خودست

باده لعلیش از لعل گهربار خودست

می توان یافتن از حلقه شدنهای خطش

که به صد چشم دلش واله رخسار خودست

بر گرفتاری ما کی جگرش می سوزد؟

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode