گنجور

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » مرغ شباهنگ

 

ای دریغا که جوانی بگذشت

بهر آبادی این ملک خراب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » مرغ شباهنگ

 

همچو دهقان که برد آب ز دشت

تا گل و سبزه دماند ز سراب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » مرغ شباهنگ

 

روزکیفر چو طبیعت خواند

خائنان را پی تفریغ حساب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » مرغ شباهنگ

 

دزدزاده ز تو خط بستاند

بو که تخفیف دهندش به‌ عذاب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » مرغ شباهنگ

 

اجر این تیره‌شبان مظلم

بازگردد به تو در روز حسیب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » مرغ شباهنگ

 

راند آن روز نژاد ظالم

که ز ما هر دو که ‌خورده‌است فریب

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode